بازگشت   2009-08-18 23:26:55

دوباره برگشتم، هستم و آن‌لاینم. پس از دو هفته بی‌خبری و دوری، دو هفته‌ای که نه تنها به من خوش نگذشت بلکه باغرغر زدن‌ها و بیحوصلگی‌ها خانواده‌ام را هم کلافه و خسته کردم. آخر روزهای پر حادثه‌ای در راه بودند. میدانید فکر میکردم اگر پای کامپیوتر نباشم، اگر بی خبر باشم هیچ جریانی بخوبی پیش نمیرود. مشکل من اینست که خیال میکنم خیلی مهمم و هر کاری که زیر نظر من انجام نشود، به نتیجه نمیرسد و اگر مثلا من درایران بودم تا بحال کار تمام شده بود . گمانم این یکجور بیماری خود مهم‌بینی است که من دچارش شده‌ام. مثل رییس جمهور متقلبمان که ایمان دارد میتواند دنیا را اداره کند. باور میکنید از دیروز ظهر که برگشته‌ایم هنوز چمدانم را باز نکرده‌ام. آنها که مرا میشناسند الان یک جفت شاخ روی کله‌شان سبز میشود. از لحظه ورود تا این لحظه که مینویسم تمام وبها وسایتهای خبری را زیرورو کرده ام و به همه سر زده‌ام.
اما بوی دریا، طعم ماهی، شنیدن ملودی موجها از حق نگذریم یک خورده آرامش بخش بود. بااین حال دستم که به اینترنت میرسید یکراست میرفتم به بالاترین وخبرها را درسته قورت میدادم و تا صدای بقیه در نمیامد دست بردار نبودم. در فرودگاه خرس ( بر وزن برس از فعل رساندن بخوانید) وقتی رسیدیم یک گروه سبز در حال شعار دادن بزبان اسپانیولی بودند که من دوسه تایی عکس از آنها گرفتم و سر فرصت میگذارم در عکاسخانه.
اگر اعصابتان خراب نمیشود باید بگویم که هفته آینده اثاث‌کشی داریم. بقول خواهرزاده‌ام دوشیزه میم که
که میگفت یکسال است که از این اثاث کشی لعنتی حرف میزنی و ما را دیوانه کرده‌ای.
راستی چند روزیست در حال دوباره‌خوانی ناطور دشت از دی جی سلینجر هستم و شما لابد فکر میکنید این لحن طنز در نوشته‌ام از اثرات سرخوشی بعد از مسافرت است امااین جای پای دی جی بر ساحل اندیشه منست!!!


پ. ن. راستی از دوشیزه میم ودختر خوشگلش میس نون‌لام برای روزهای قشنگ همراهی و تحمل خاله غرغرو ممنونم و از اینکه خاله مهربان و خنده‌داری که انتظارش را داشتند نبودم معذرت میخواهم.


سارا  2009-08-20 07:32:28
خوش آمدید !! منتظر خبر های داغتون هستیم. و نوشته های شیرینتون.


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات